تازه ها
تشیع انگلیسی: مخالفت با قمه زنی، محاربه با امام زمان علیه السلام است!+فیلم

تشیع انگلیسی: مخالفت با قمه زنی، محاربه با امام زمان علیه السلام است!+فیلم

یکی از مطالب عجیبی که بعضی از طرفداران قمه‌زنی در چند سال اخیر به تبلیغ آن می‌پردازند، استناد فتوای جواز قمه‌زنی به امام‌زمان عل است. متأسفانه این افراد با تمسک به این مدعا، ضمن توجیه عوام‌پسند قمه‌زنی، به تکفیر مخالفان آن نیز می‌پردازند. چنان‌که شیخِ لندن‌نشین، یاسر الحبیب که معمولاً بیشتر علمای شیعه را تکفیر و توهین می‌کند، مخالفت با قمه‌زنی و حرام‌دانستن آن را در حکم محاربه و مخالفت با امام‌زمان علیه‌السلام معرفی می‌کند!

وی برای اثبات این مُدعا به نقلی از كتاب بیان الائمه اثر شخصی به نام محمدمهدی زین‌العابدین نجفی متمسک می‌شود. در این کتاب داستانی آمده که ترجمه آن چنین است:

«بعضی از اهل علم و فضل این کرامت را از جد ما، آیت‌اللّه‌العظمی زین‌العابدین نجفی نقل کرده‌اند که: اهالی ایران و آذربایجان و قفقاز از مراجع نجف درخصوص حكم استفاده از طبل در عزاداری امام‌حسین علیه‌السلام، قمه‌زنی، شبیه‌خوانی و غیراین‌ها سؤال نمودند که آیا این‌ها جایز هستند یا حرام؟ هر كسی نامه‌ای را برای مرجع خود نوشته و نامه‌ها را همراه نماینده‌ای به نجف ارسال كردند و قرار گذاشتند كه وقتی جواب‌ها را گرفتند آن‌ها را در ظروفی بگذارند و مهر كنند و جز در مسجد شاه، معروف به‌ مسجد امام‌خمینی، مدّ ظله العالی،‌در طهران آن‌ها را باز نکنند [عبارت امام‌خمینی، مدّ ظله العالی، در متن اصلی آمده است؛ ولی معمولاً طرفداران قمه‌زنی آن را حذف می‌کنند]  و سپس در اجتماع اهالی هر منطقه‌ای آن‌ها را بخوانند تا هر كسی از نظر مرجع تقلید خودش آگاه شود. و این قضیه در زمان مرحوم صاحب عروه بوده است. پس فرستاده مذكور بازگشت و مردم را خبر نمود تا در روز معین در مسجد شاه حضور یابند و سپس فتوا را برای آن‌ها خواندند. هر مرجعی به‌گونه‌ای جواب داده بود، برخی از فقها حكم به حرمت این رفتارها داده بودند، بعضی دراین‌باره تفصیل داده بودند، خصوصاً در مسئله قمه‌زنی كه گفته بودند درصورتی‌كه ضرر داشته باشد، جایز نبوده و حرام است و اگر ضرر نداشته باشد جایز است، بعضی از فقها نیز حکم به جواز این رفتارها داده بودند. تا اینكه نامه‌ مرحوم آیت‌اللّه شیخ زین‌العابدین نجفی خوانده شد. ایشان چنین نوشته بودند: «بسمه تعالی شانه، من مردد بودم كه در این مسئله فتوا بر جواز بدهم یا حرمت؟ بنابراین به مسجد سهله رفتم و به حضور سید و مولایم حجت‌بن‌الحسن، صلوات الله علیه، رسیدم و مسئله را از ایشان سؤال نمودم و ایشان فتوا بر جواز این اعمال دادند و من فتوا به جواز می‌دهم همان‌گونه‌که سید و مولایم فتوا به جواز داد. والسلام.»

هنگامی‌كه این نامه خوانده شد مردم گفتند: ما به فتواهای دیگر احتیاجی نداریم!»[1]

این ادعایی است که در کتاب بیان‌الائمه بیان شده و متأسفانه بعضی بدون آگاهی از وضعیت این کتاب و نویسنده آن و حقیقت مدعایی که در آن مطرح شده، آن را منتشر نموده و با تفرقه‌افکنانی همچون یاسرالحبیب  هم‌نوا می‌شوند.

ازهمین‌رو در ادامه به بررسی و نقد این کتاب و نویسنده آن پرداخته و اعتبار مدعای آن‌ها را مورد سنجش قرار می‌دهیم.

نام کامل این کتاب بیان الائمه للوقایع الغریبه و الاسرار العجیبه است و با هدف گردآوری اخبار غیبی ائمه‰ درباره اوضاع جهان، پیشگویی حوادث آینده و علائم ظهور به نگارش در آمده است. ولی متأسفانه در این کتاب تحریف‌ها و روایت‌های جعلی و دروغین فراوانی وجود دارد که وضوح جعل و دروغ‌گویی آن‌ها گاهی انسان را به تعجب وامی‌دارد. خوشبختانه محقق گرامی، جناب سیدجعفر مرتضی در اثری با عنوان بیان الائمة و خطبة البیان فی المیزان[2] این کتاب را نقد نموده و نمونه‌هایی از تحریف‌ها و دروغ‌های موجود در آن را بیان نموده‌اند. ایشان درباره انگیزه نگارش این نقد بیان می‌دارد که سؤال‌های فراوانی درباره خطبةالبیان که در کتاب بیان الائمه آمده، از ایشان شده است؛ لذا ناچار به مراجعه به این کتاب شده‌اند، اما ایشان در این مراجعه متوجه وجود تحریف‌ها و روایت‌های جعلی و دروغین فراوانی در آن شده‌اند و به نقد کتاب اهتمام ورزیده‌اند. البته ایشان نسبت‌به نویسنده این کتاب حسن‌نظر به خرج داده و می‌نویسد:

من نویسنده کتاب بیان‌ الائمه را متهم به جعل روایات و نسبت‌دادن آن‌ها به ائمه معصومین نمی‌کنم، بلکه می‌گویم شاید او این روایات را از دروغ‌گویان و جاعلان گرفته و با حسن نیت و پاکی اعتقاد آن‌ها را در کتابش آورده است؛ درحالی‌که از دین و اعتقاد این افراد غافل بوده است و بدین‌گونه کتابش را به بعضی اباطیل آغشته نموده است.

ایشان در ادامه تأکید می‌کند که از سال‌ها پیش درباره محتوای چنین کتاب‌هایی به بعضی از علما هشدار داده و خواستار موضع‌گیری آن‌ها در مقابل این مطالب باطل و دروغین شده است؛ زیرا نباید گذاشت جاعلان و دروغ‌پردازان با خیالی آسوده و بدون هیچ ملامتی به کار خویش ادامه دهند.[3]

ایشان سپس با عنوان «نگاهی گذرا به کتاب بیان الائمه»، به نقد محتوای این کتاب می‌پردازد و منابع روایت‌های آن را این‌گونه تحلیل می‌کند:

  1. متأسفانه در نقل روایت‌هایی که از کتاب‌های معروف و متداول نقل شده‌اند تحریف‌های بسیاری وجود دارد. جناب سیدجعفر مرتضی بیان می‌کند که در مقام کشف این تحریف‌ها نیست، بلکه کار مقابله و مطابقت این روایت‌ها را به خود خوانندگان واگذار می‌کند. البته در ادامه نمونه‌ای از این تحریف‌ها را ذکر می‌کند؛ زیرا نویسنده کتاب بیان ‌الائمه در نقل روایتی چند خطی از کتاب اختصاص شیخ مفید بیش از شش کلمه را تغییر داده و چند کلمه‌ای نیز به این روایت افزوده است، آن‌گونه‌که روایت معنایی دیگر پیدا کرده است. ایشان متذکر می شود که از این نمونه‌ها در کتاب بیان الائمه فراوان دیده می‌شود و معلوم نیست چرا مؤلف این‌گونه آشکارا به تحریف روایت‌ها می‌پردازد.
  2. برخی دیگر از استنادهای کتاب بیان‌الائمه به کتاب‌های ناشناسی اختصاص دارد که نه‌تنها کسی تاکنون آن‌ها را ندیده، بلکه اسم آن‌ها را نیز نشنیده است و شاید تنها در ذهن جاعلان این روایت‌ها وجود خارجی داشته باشند.
  3. دسته دیگری از منابع این کتاب، کتاب‌هایی هستند که فقط اسمی از آن‌ها در خلال کتاب‌های دیگر به دست ما رسیده است و حالا دیگر نسخه‌ای از آن‌ها وجود ندارد. ازآنجا‌که جاعلان این روایت‌ها می‌دانند که دسترسی به این کتاب‌ها تقریباً ناممکن است، جعلیات خویش را به آن‌ها استناد می‌دهند تا کسی نتواند حقیقت امر را روشن کند.
  4. بعضی از روایت‌های کتاب بیان‌ الائمه مستقیماً به امام معصوم نسبت داده شده است و هیچ منبعی برای آن‌ها ذکر نشده است.
  5. نویسنده این کتاب بعضی از روایت‌ها را به اشخاص نامعلومی که نام آن‌ها ذکر نمی‌شود، مستند می‌کند. همچنان‌که نویسنده در بعضی موارد منبع خویش را نسخه‌ای خطی معرفی نموده و عنوان، مؤلف و محل نگهداری آن را معلوم نمی‌کند.
  6. مورد آخر از این منابع، اسراری است که تنها به مؤلف کتاب عرضه شده است. وی دراین‌باره می‌گوید:

خداوند ما را به اموری مطلع نموده و آگاهی از اسرار و قضایا و اتفاقات عجیب و وقایع سهمگین را روزی ما کرده است و ما در این کتاب قسمتی از آن‌ها را آورده‌ایم که موجب عبرت صاحبان عقول شده و مورد پذیرش آن‌ها قرار می‌گیرد و اسراری را که سایر انسان ها تحمل پذرش آن‌ها را ندارند، مخفی ساختیم.[4] (نویسنده کتاب همواره برای خودش از ضمیر جمع استفاده می‌کند.)

سیدجعفر مرتضی سپس به نقد روایت‌هایی از جلد اول این کتاب می‌پردازد که در آن‌ها رویدادهای اخیر ایران و عراق پیش‌بینی شده است. متأسفانه این روایت‌ها را افرادی جعل کرده‌اند که حتی به زبان عربی نیز تسلط نداشته‌اند؛ زیرا در آن‌ها از الفاظ فارسی و اصطلاحات متداول امروزی که بعضی از انگلیسی گرفته شده‌اند، استفاده می‌شود. بعضی از این روایت‌ها آن‌قدر موهن هستند که انسان را به خنده وامی‌دارند؛ چون در این روایت‌های جعلی وقایع بعد از انتشار کتاب پیش‌بینی نشده، بلکه جاعلان برای جلب‌نظر مخاطب رویدادها و اتفاق‌های اخیر عراق و ایران را در غالب روایت درآورده‌اند و نام بعضی سیاست‌مداران را به‌صورت صریح  یا رمزگونه در آن گنجانده‌اند؛ درحالی‌که درباره اشخاص و اتفاق‌های مهمتر سکوت کرده‌اند.

علی‌رغم خوش‌نظری جناب سیدجعفر مرتضی به مؤلف کتاب بیان‌ الائمه و منتسب‌نکردن جعل و تحریف روایت‌های کتاب به او، شواهد ارائه‌شده حاکی از نقش‌داشتن وی در این ماجرا دارد؛ افزون‌بر اینکه اطلاعات چندانی از وی وجود ندارد و تلاش حقیر برای دست‌یابی به آگاهی بیشتر از او به جایی نرسید. در کتاب بیان‌ الائمه نیز بدون ارائه هیچ شرح‌حالی از نویسنده، تنها بیان شده که وی از نوادگان آیت‌اللّه‌العظمی زین‌العابدین نجفی است. همچنان‌که در ماجرای ادعایی طرفداران قمه‌زنی او این داستان را  کرامتی از جدّ خویش دانسته بود. اما در بررسی طبقات فقها و مراجع شیعه، شیخ زین‌العابدین نجفی به‌عنوان یکی از شاگردان صاحب مفتاح الكرامة و شیخ جعفر كاشف الغطاء شناخته می‌شود که در سال١٢٠٠ ‍‌قمری در نجف اشرف از دنیا رفته است[5] و عالم شناخته‌شده دیگری با نام زین‌العابدین نجفی در این کتاب‌ها معرفی نشده است.

درحالی‌که در نقل آن کرامت بیان شده بود که آن ماجرا مربوط به زمان مرجعیت آیت‌اللّه سیدمحمدکاظم یزدی، صاحب عروة الوثقی بوده است. باتوجه‌به اینکه مرجعیت مرحوم یزدی از سال ۱۳۱۲ قمری به بعد آغاز شد و آیت‌اللّه زین‌العابدین نجفی در سال 1200 ‌قمری از دنیا رفته‌اند، نمی‌توان چنین کرامتی را به آیت‌اللّه زین‌العابدین نجفیِ معروف نسبت داد، مگر اینکه بگوییم جدّ نویسنده کتاب بیان‌ الائمه عالم ناشناحته و غیرمعروفی بوده است.

افزون‌بر این، اگرچه نویسنده کتاب بیان ‌الائمه خود را نواده آیت‌اللّه زین‌العابدین نجفی معرفی می‌کند، مدعی آن نیست که این کرامت را از طرف پدرانش  یا حداقل افراد مشخصی شنیده است، بلکه منبع خویش را بعضی از اهل علم و فضل معرفی می‌کند که معلوم نیست چه کسانی هستند و آن‌ها این مطلب را از چه کسانی شنیده‌اند. بنابراین حتی بر فرض اینکه نویسنده کتاب بیان الائمه فرد درخور اطمینانی باشد و همچنین مشخص شود که جدّ ناشناخته او چه کسی بوده، این حکایت استناد مشخصی ندارد و فاقد اعتبار است.

مطلب دیگری که بر بی‌اعتباری این نقل‌ می‌افزاید اینکه مسئله حرمت و جواز قمه‌زنی کمی پس از وفات مرحوم آیت‌اللّه سیدمحمدکاظم یزدی در حدود سال 1345 قمری در نجف اشرف مطرح شد و موافقان قمه‌زنی فضاسازی خاصی علیه حکم تحریم آن به راه انداخته وکتاب‌های فراوانی در توجیه این عمل نوشتند. بااین‌حال در هیچ یک از این کتاب‌ها به وجود چنین کرامتی یا حتی مسئله سؤال و پاسخ علما در زمان مرجعیت آیت‌اللّه سیدمحمدکاظم یزدی اشاره‌ای نشده است. بی‌تردید اگر چنین گزارشی هرچند به‌صورت ضعیف وجود داشت، موافقان متعصب و سرسخت قمه‌زنی در نجف از بیان آن فروگذار نمی‌کردند.

از این‌ها گذشته استناد به چنین تشرفاتی در نزد هیچ‌کدام از علما و فقهای شیعه حجت و دلیل نیست؛ زیرا حتی اگر این گزارش‌ها به‌صورت معتبر نیز به دست ما رسیده باشد، هیچ‌گاه نمی‌توان حقیقت و درستی محتوای آن را سنجید.

[1]. محمدمهدی زین‌العابدین نجفی، بیان‌الائمه، ج۲، چ۲، بیروت: دارالمحجة البیضاء، ۲۰۰۳ (۱۴۲۴ق)، ص461و462.

[2]. جعفر مرتضی عاملی، بیان الائمة و خطبة البیان فی المیزان، بیروت: المرکز الاسلامی للدراسات، ۲۰۰۳ (۱۴۲۴ق).

[3]. جعفر مرتضی عاملی، بیان الائمة و خطبة البیان فی المیزان، بیروت: المرکز الاسلامی للدراسات، ۲۰۰۳ (۱۴۲۴ق)، ص۹.

[4]. محمدمهدی زین‌العابدین نجفی، بیان‌ الائمه، ج۱، چ۲، بیروت: دارالمحجة البیضاء، ۲۰۰۳ (۱۴۲۴ق)، ص۵۰۱.

[5].  آقا بزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ج۱۱، بیروت: دار احیاء التراث، ۲۰۰۹ (۱۴۳۰ق)، ص۵۹۰.

5 نظر

  1. از نظر جناب مسائلی همه مشکلات و مسائل کشور ما فقط و فقط خلاصه میشه در قمه زنی روز عاشورا و لعن و برائت از دشمنان و منکرین امیرالمومنین…ایام محرم ارایشگاه های مردونه تا صبح باز هستند و چشت شیشه هاشون نوشتن مدل مخصوص محرم سال 95.اون وقت یکی مثل تو فقط به عزاداری امامحسین گیر میده..اگر دلسوز بودی حرفی نبود اما همه میدونن که فقط میخوای گنده بشی و مشهور بشی..دیگه از حد گذروندی..فقط در مورد عزاداری و برائت مطلب مینویسی و فقط و فقط قصد معروف شدن رو داری..شاید هم میخوای با استفاده از همین مسیر و تخریب شعائر اهل بیت در سالهای اینده رئیس سازمان تقریب مذاهب اسلامی بشی..از افرادی مثل تو هیچی بعید نیست..به هر حال فقط همین رو بدون که سال به سال قمه زنی و عیدالزهرا داره بیشتر میشه..میخوای باور کن میخوای باور نکن….صبر کن تا ببینی همین امسال فقط توی کربلا چند هزار نفر شیعه غیرتی برای ارباب خودشون سر میشکنن..اصلا دلیل اینکه تو انقدر به قمه زنی گیر میدی به خاطر اینه که میدونی خیلی زیاد برگزار میشه..اگر برگزار نمیشد و خبری نبود که توانقدر حرس و جوش نمیخوردی و مطلب نمینوشتی…چون مه زنی زیاد برگزار میشه تو هم زیاد تخریب میکنی و البته هییچ کاری هم نمیتونی بکنی…واقعا تو میخوای جلوی عزاداری امام حسین رو بگیری…خخخخخخخخخخخخخ

    • با قمه زنی حرکت امام حسین زنده نمیمونه ،قیام کن و چاقوتو فرو کن تو قلب دشمنای امام زمانت امام حسین رو از زمان و مکان بیار بیرون امام زمانت رو بشناس

      اگه فکر میکنی خیلی اظهار ارادت داری و میخوای قمه بزنی پاشو برو سوریه زیر توپ و خمپاره داعش قمه بزن

  2. این مطلب رو به طور کامل خوندم و در نهایت میگم که….میزنم بر سر قمه چون یادگار زینب است…….این حرفها تاثیری نداره جناب مسائلی…

  3. اگر قمه زنی و سرشکستن زیاد نبود انقدر بهش پرداخته نمیشد چون زیاد برگزار میشه انقدر سعی در تخریب داری که البته هییییییییییچ وقت موفق نمیشی….توی همون اصفهان در محله زینبیه روز عاشورا غوغا میشه و خودت هم به خوبی میدونی…

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*