متن کامل سخنان اینجانب(مهدی مسائلی) در دیدار رمضانه طلاب با رهبری
رهبر عزیزم، سلام علیکم
به نمایندگی از طلاب و روحانیون اصفهان خدمت شما سلام عرض میکنم:
حوزه علمیه اصفهان که با زعامت عالم بزرگوار آیت الله مظاهری یکی از حوزههای مستقل کشور به حساب میآید، بیش از آنکه اهل سخن باشد اهل عمل است، همچنانکه در دوران انقلاب و جنگ، عالمان و طلابش سخن خود را با خون امضاء کردند و بیشترین آمار شهدای روحانی را به خود اختصاص دادند و امروز، طلاب جوانش در عرصههای مختلف با شاگردی در محضر شهدا، آماده خدمت هستند که نمونهی اخیرش حضور بیش از هزار نفر از طلاب اصفهان در مناطق سیل زده کشور بود.
حقیقتا که حوزههای علمیه پس از انقلاب اسلامی رشد و پیشرفت بسیار خوبی داشتهاند اما توقع از حوزه نیز به واسطه انقلاب اسلامی به مراتب افزون شده است و مسیر کنونی پاسخگوی مطالبات دولت و ملت نیست. در اینباره نکاتی به نظر میرسد که محضر شریف عرض میشود:
1) نکته اول: برنامهریزی جامع علمی و تربیتی و تبلیغی در حوزههای علمیه با وضع کنونی آموزشی قابل پیگیری نیست، هماکنون سیطره مباحث آموزشی فقهمحور آن هم با هدف پرورش مجتهد، هرگونه برنامهریزی برای پرداختن طلاب به سایر مسائل پژوهشی، تربیتی و تبلیغی را عملا ناممکن ساخته است و اکثر ساعات مفید طلاب را به خود اختصاص داده است. بسیاری از فعالیتها و آموزشهای اصلی طلاب، جزء برنامهها و دروس فرعی حوزه به حساب آمده و وقت مناسب به آن اختصاص داده نمیشود.
حضرتعالی از تحول سخن گفتید، اما آیا باید تحول در حوزه آن هم با چشمانداز طلبه تراز انقلاب اسلامی، به کم کردن سالهای تحصیل و یا تغییر برخی متون فرو کاسته شود؟
امروز طلاب از تغییر شتابزده و پیدر پی متون و زمانبندیهای آموزشی، احساس سردرگمی و اضطراب میکنند. بسیاری از برنامهها به سرعت نوشته شده و بدون هیچ آزمایشی یک شبه اجرایی میشوند.
۲) نکته دوم: درباره مهارتآموزی متناسب با شئون طلبگی و کسب درآمد توسط طلاب است.
حضرت آقا:
امروز وضع معیشت طلاب بسیار سخت است باید درباره مهارتها یا حتی شغلهای متناسب با طلبگی با صراحت بیشتری سخن گفت.
یک سؤال: آیا طلبهای که در معاش خود مشکلات فراوانی دارد میتواند به شغل دیگری در کنار طلبگی بپردازد یا خیر؟
متاسفانه حوزه علمیه راهکاری برای وسعت دادن به معاش طلاب ممحض در حوزه ندارد، شهریه به رغم اصلاحات صورت گرفته بر اساس کارکرد تحصیلی و پژوهشی و تبلیغی طلاب تقسیم نمیشود، و حتی اگر طلبهای درآمد مختصری فراهم کند که بتواند ذهن خود را از دغدغه معاش راحت کند بلافاصله شهریه و خدمات مرکز برای او قطع میشود.
۳)نکته سوم: حوزه ترازِ انقلاب اسلامی آن هم با چشمانداز پیگیری تمدن اسلامی باید به دو موضوع مهم توجه بیشتری داشته باشد.
الف) حوزه در بسیاری از موضوعات مهم مرتبط با جهان اسلام هنوز جهتگیری خود را مشخص نکرده، به تهذیب افکار نپرداخته و برای آنها برنامهریزی ندارد. از جمله مسئله مهم وحدتاسلامی است که جریانهای انحرافی همچون تشیع انگلیسی از این فضا سوءاستفاده کرده و با تحریک احساسات مذهبی، به دستهبندی مسلمانان و شیعیان میپردازند. امروز هیچ برنامهریزی مشخصی برای مقابله علمی و عملی با جریانی که اصل و اساس حوزه انقلابی را دستخوش تغییر میکند، وجود ندارد و پیام منشور روحانیت امام راحل همچنان مهجور است.
حوزه علمیه باید به تربیت عالمانی بپردازد که تمام امور و مسائل امت اسلامی را دغدغه خود بدانند و همچون ائمه اطهار(ع) مورد مقبولیت و محبوبیت تمام مسلمانان باشند.
ب) حوزههای علمیه ایران باید ارتباط دو سویهای با مجامع علمی و فرهنگی جهان و سایر مراکز علمی جهان اسلام به خصوص حوزه علمیه نجف اشرف و الازهر مصر داشته باشد و از ظرفیت علمی خارج از ایران استفاده و بهرهبرداری بیشتری کند و نتایج علمی و فرهنگی خویش را نیز در معرض استفاده و نقد دیگران قرار دهد.
۴) نکته چهارم(آخر): لازم است برای بیانات و دستورات حضرتعالی، مانند: بیانیه گام دوم انقلاب، یا تحول در حوزه، یا الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، از طرف شما کارگروهی برای تبیین آن مشخص شود، چرا که گاهی جلسات متعدد و زمانهای طولانی صرف تبیین و پیگیری این بیانیهها میشود که در آخر شاید با آنچه مد نظر حضرتعالی بوده است، تفاوت بسیاری داشته باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
حاشیهنگاری دیدار طلاب با رهبری
✍مهدی مسائلی
با اضطرابی خاص ناشی از خراب شدن اتوبوس صحبتکنندگان در جاده قم و تهران و معطلی حدود یک ساعته به دفتر رهبری رسیدیم.
برای صحبتکنندگان کارت صادر نکرده بودند و با کارت شناسایی و از روی لیست سریع اجازه ورود دادند، دمِ در، نوابین(سیدابوالحسن و عبدالفتاح نواب) به همراه جناب اعرافی در حال ورود بودند، نامم را که به مسئول ورودی گفتم، سید ابوالحسن نواب شناخت و خوش و بشی از نوع فعالان وحدت اسلامی با هم کردیم. آقایان بدون بازرسی وارد شدند ما مَشغول تشریفات بازرسی شدیم. از مسئولی پرسیدم میشود کتاب داخل برد؟ گفت: نه! جلوتر ازت میگیرند. جلوتر که رفتیم به برگههای سخنرانی هم گیر دادند، گفتم: برگههای سخنرانی است باید ببرم داخل. داخل مجلس که شدم فهمیدم بعضی دوستان نتواستهاند محافظین را قانع کنند و برگههای سخنرانی چند نفر از آنها را گرفتهاند، سیدی روحانی که مدیریت مجلس را بر عهده داشت، پیگیری کرد و برگهها را به دستشان رساند.
چون دیر رسیدم انتهای صف کنار تریبون سخنرانی نشستم، جایی که تمام دروبینها هنگام صحبت طلاب به آن سو خیره بود. مجبور بودم خیلی رسمیتر بنشینم و مراقب آداب مجلس باشم. بعد که عکسهای مجلس منتشر شد دیدم در خیلی از تصاویر آن سمت حضوری فعال دارم.
اشاره کردند نهمین نفری هستم که صحبت میکنم، میدانستم که بعضی از دوستان کمی متنشان طولانی است، ترس آن داشتم که فرصت صحبت به بنده نرسد یا نتوانم تمام مطالب را بیان کنم، هرچند مطالب را خیلی تلخیص کرده بودم چون ابتدا گفته بودند هفت دقیقه وقت صحبت دارید، در جلسه هماهنگی روز قبل گفتند بیشتر از پنج دقیقه فرصت ندارید. بعضی از دوستان بحث را طولانی کردند ولی خدا را شکر نوبت به من رسید، پشت تربیون که رفتن، در انتهای مجلس سید معممی بلند شد و خطاب به آقا سخن میگفت، صدایش به آقا نمیرسید. مسئولی پیش من آمد و گفت: معرفی مجری که تمام شد سریع صحبت کن!
بسم الله را گفتم، آقا با دست اشاره کردند که صبر کن، خطاب با آن سید که حالا ساکت شده و نشسته بود، گفتند: همانطور که میدانید من مجری و مدیر جلسه نیستم، صحبت شما را نیز متوجه نشدم…
بعداز توضیحات رهبر، سخنانم را با سلام به ایشان آغاز کردم و همچون همه جوابی گرم از ایشان دریافت کردم. مقدمه صحبتم کم بود و سریع وارد اصل موضوعات شدم. به بحث معیشت طلاب که رسیدم صدای احسنت احسنت گفتن طلاب زیاد شد.
سؤالی از آقا درباره کار کردن طلاب و شغلهای متناسب با طلبگی پرسیدم که میدانستم ایشان در این جمع عمومی و رسانهای نمیتوانند به آن پاسخ دهند، اما چون سوال و مطالبه خیلی از طلاب بود، پرسیدم. بعد از جلسه خیلی از طلاب به من مراجعه کردند و از طرح این سوال و سایر مطالب تشکر کردند.
سخنی نیز درباره وحدت اسلامی و وظیفه و رسالت حوزویان دراینباره داشتم و اشارهای هم به پیام منشور روحانیت امام خمینی کردم که آقا در سخنانشان متذکر آن شده و گفتند:《یکی از دوستان بدرستی اشاره کردند به منشور روحانیّت…》
سخنانم که تمام شد به سمت رهبر رفتم از قبل توجه داشتم که ایستاده با ایشان صحبت نکنم پیش ایشان نشستم و اشارهای به فعالیتهای خود در عرصه وحدت اسلامی و کتابهایم داشتم، متنی با عنوان “نکاتی درباره سیاستهای وحدت اسلامی در کشور و متولیان آن” به آقا دادم، ایشان فرمودند حتما مطالعه میکنم، بعد فهمیدم اشتباهی کاغذ صفحه اول سخنرانی را به ایشان دادهام. با خود گفتم قسمت نبوده مطالب بنده به دست ایشان برسد.
سلام و عرض ارادت خانواده را به ایشان رساندم. هنگام نماز شخصی پیشم آمد و گفت شما از آقا برای خانواده تبرکی خواسته بودید، گفتم: بله. انگشتری نقره زنانهای در دستم گذاشت.
مجلس به خوبی مدیریت شد و صحبتهای خوبی مطرح شد، رهبری نیز از آن بسیار تعریف کردند، البته به یکی از دوستان فرصت صحبت کردن نرسید، به او وعده دادند که هنگام افطار پیش رهبری ببرندش و با ایشان صحبت کند. انتهای افطار پیش رهبر رفت و چند دقیقهای دل سیر با آقا صحبت کرد. بعداز افطار مجددا جناب سید ابوالحسن نواب را دیدم، از صحبتهای بنده خیلی تعریف و تشکر کرد، جلوتر با آقای بهجتپور مدیریت حوزه علمیه خواهران نیز صحبتی دوستانه داشتیم، اگرچه ایشان بنده را نمیشناخت و از فعالیتهام آگاهی نداشت.
بیرون بیت سریع رفتم سراغ بچههای اصفهان برای بازگشت..