روحانیون و مبلغین شیعه در تعامل با اهلسنت نباید به دنبال شیعهسازی یا به قول معروف مستبصرکردن آنها باشند، زیرا این رویکرد بیش از آن که برای شیعه دوست و همراه اضافه کند، بر حساسیت و دشمنی اهلسنت نسبت به شیعه میافزاید و در حجاب تقابل مذهبی، آنها را از تعالیم و آموزههای عمومی اهلبیت(ع) دور میکند. افزون بر آنکه چنین رویکردی در غالب موارد با مجادله و گفتگوهای مخاصمهآمیز همراه خواهد بود و مبلغین شیعه را به جای هدایتگری مردم، به ورطه دشمنی با آنها میکشاند. بر این اساس، در روایات فراوانی ائمه، شیعیان را از دعوت کردن دیگرمسلمانان به مذهبِ خویش نهی کردهاند. شیخ کلینی در کتاب کافی این روایات را در بابی با عنوان «بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِ النَّاس؛ باب دعوت نكردن مردم[به تشیع]» جمع کرده است.( كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص537) در تعدادی از این روایات، ائمه(ع) برای متقاعد کردن شیعیان به ترک چنین رویهای، متمسک به استدلالهایی شدهاند ازجمله اینکه هدایت، دست خداست و اگر خدا نخواهد کسی با مجادله و مخاصمه مذهبی، شیعه نمیشود. در ادامه چند نمونه از این روایات ذکر میشود:
1. كُلَيْب بن معاويه میگويد: امام صادق(ع) به من فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ النَّاسَ؛ إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً، نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً ، فَتَرَكَهُ وَ هُوَ يَجُولُ لِذلِكَ وَ يَطْلُبُهُ؛ از مردم بپرهیزید(آنها را به مذهب خود دعوت نکنید) همانا خداى عزوجل چون خير بندهاى را بخواهد، در دلش نقطه و اثرى گذارد (نور هدايت در دلش افكند) و او را رها كند، او خود به دنبال این مذهب میآید و آن را میجويد.»(كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص 538)
2. ثابت ابی سعيد میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «يَا ثَابِتُ، مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ؟ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَاتَدْعُوا أَحَداً إِلى أَمْرِكُمْ؛ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهْلَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هُدَاهُ، مَا اسْتَطَاعُوا؛ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَا يَقُولُ أَحَدُكُمْ:أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ، فَلَا يَسْمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ، وَ لَا بِمُنْكَرٍ إِلَّا أَنْكَرَهُ، ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ؛ ای ثابت، شما را با مردم چكار؟ از مردم دست برداريد و هيچ كس را به مذهب خود دعوت نکنید، به خدا كه اگر اهل آسمان و اهل زمين تصميم گيرند كه بندهاى را كه خدا هدايتش را خواسته گمراه كنند نتوانند. از مردم دست برداريد، و هيچكس از شما (از سر دلسوزى) نگويد: اين برادر من است، این پسر عموى من است، این همسايه من است، زيرا هرگاه خداى عزوجل خير بندهاى را خواهد، روحش را پاكيزه كند، آنگاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذيرد و هر بدی به گوشش رسد انكار كند، سپس خدا در دلش كلمهاى افكند كه به سبب آن كارش را فراهم سازد.» (كافی، ج3، ص39)
3. در روایت دیگری امام صادق(ع) میفرماید:«اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ لِلَّهِ، وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ؛ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ، فَهُوَ لِلَّهِ؛ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ، فَلَا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ، وَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِينِكُمْ؛ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ؛ تبلیغ دین را به منظور جلب رضاى خدا انجام دهيد نه براى جلب رضاى مردم. آنچه براى مردم باشد به پيشگاه او بالا نمیرود. به خاطر مذهب خودتان و گسترش آن، با مردم جدل نكنيد كه مجادله دل را مريض میكند.»( این روایت با چند سند دیگر نیز نقل شده و در آنها آمده است:«وَ لَا تُخَاصِمُوا بِدِينِكُمُ النَّاسَ؛ در مسائل مذهبی با مردم جدل نكنيد».كافی، ج3، ص404 و 540 )
4. از بعضی روایات مشخص میشود که علتِ نهی ائمه(ع) از دعوت به تشیع آثار ضد تبلیغی این عمل برای مذهب است. چنانچه در روایتی ابیبصير از امام صادق(ع) سؤال میکند:« أَدْعُو النَّاسَ إِلَى مَا فِي يَدِي؛ مردم را به آنچه در دستم [از ولايت] دارم دعوت كنم؟»
امام در پاسخ میفرماید: نه.
او میگوید: «إِنِ اسْتَرْشَدَنِي أَحَدٌ أُرْشِدُهُ؛ اگر كسى از من راهنمايى خواست راهنمايى كنم؟»
امام میفرماید: «نَعَمْ إِنِ اسْتَرْشَدَكَ فَأَرْشِدْهُ فَإِنِ اسْتَزَادَكَ فَزِدْهُ فَإِنْ جَاحَدَكَ فَجَاحِدْهُ؛ بله راهنمایاش کن، و اگر بيشتر از شما راهنمايى خواست بيشتر راهنمايىاش كن و اگر با تو از سر انکار در آمد تو نیز او را انکار کن.»( توضیح علامه مجلسی: اینکه فرمود: «تو نیز او را انکار کن» یعنی عقیدهات را آشكار مكن)
5. در بعضی از روایات، امام با صراحت و جدیت بیشتری آثار مخرب مجادلههای مذهبی را گوشزد میکند. عبدالله سِنان میگويد: روزى قصد دیدار امام صادق(ع) را داشتم، مؤمن طاق گفت: براى من نيز اجازه ورود بگير، قبول نمودم. چون به حضور امام رسیدم جريان را به عرض امام رساندم. امام فرمود: نه، به او را اجازه ورود مَده.
عرض كردم: جانم فدايت، اتصال و دوستى او به شما، مناظرههاى او درباره شما، و اينكه در مناظره احدى از خلق خدا بر او غالب نشود،[بر شما معلوم است].
امام فرمود: چنين نیست، بلكه یک طفلِ مکتبی او را محكوم میکند و بر او غالب آيد.
گفتم: فدايت شوم، او در مجادله قویتر از این است،چگونه چنين باشد و حال اينكه با تمام اهل اديان مناظره نموده و همه را محكوم كرده و بر آنان غالب شده است؟!
امام فرمود: اگر طفلى دبستانى به او بگويد: آيا به امر امام خود با مردم مناظره میکنی يا بدون امر او اقدام به اين کار میکنى؟ چون نمیتواند دروغ بگويد، در جواب خواهد گفت: به امر امام نيست. پس[طفل مکتبی] خواهد گفت: چون بیاجازه امام خود اقدام به اين كار نمودهای پس مخالفت امامت کرده، و در پيشگاه او عاصى و گنهكارى، و با اين كلام بر او غالب آيد و او را محكوم میکند.
سپس امام فرمود: «يَا ابْنَ سِنَانٍ لَا تَأْذَنْ لَهُ عَلَيَّ فَإِنَّ الْكَلَامَ وَ الْخُصُومَاتِ تُفْسِدُ النِّيَّةَ وَ تَمْحَقُ الدِّين؛ اى پسر سنان او را اذن ورود بر من مَده، زيرا كه مجادله و خصومات نیت را فاسد نموده، و دين را نابود میکند.» (سید بن طاووس، كشف المحجة لثمرة المهجة، ص62)
البته در انتهای این یاداشت، باید این نکته را متذکر شوم که: مقصود این نیست که شیعه نباید آموزههای مذهبی و گفتمان مکتبیِ خویش را ترویج کند، بلکه با توجه به روایات، باید دو نکته مهم را در نظر گرفت:
اول؛ اینکه خطابِ تبلیغی شیعه نسبت به اهلسنت، نباید با هدف شیعه کردن آنها باشد، بلکه هدف را باید هدایت و راهنمایی آنها قرار داد.
دوم؛ در گفتگوهای دینی با اهل سنت باید از مجادلههای مذهبی پرهیز نمود، و روش تبلیغِ مذهب را باید به وسیله عمل و رفتار و گفتارهای صادقانه و زدودن نگرشهای سوء آنها به شیعه پیگیری نمود. چنانچه امام صادق(ع) در روایتی میفرماید:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ؛ فَإِنَّ ذلِكَ دَاعِيَة؛ با غير زبان خويش مردم را [به كيش و مذهب خود] دعوت كنيد، مردم بايد ورع و كوشش و نماز و خير شما را ببينند، اينها خود دعوتكننده هستند.( كافی، ج3، ص 202)
همچنانکه امامموسیکاظم(ع) به علیبنیَقْطین اینگونه دستور میدهد:
مُرْ أَصْحَابَکَ أَنْ یَکُفُّوا مِنْ أَلْسِنَتِهِمْ وَ یَدَعُوا الْخُصُومَةَ فِی الدِّینِ وَ یَجْتَهِدُوا فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.( شیخ صدوق،التوحید، ص۴۶۰. )
به یارانت امر کن که زبانهایشان را نگاه دارند و دشمنى در دین را ترک کنند و برای عبادت خداوند بکوشند.
دعوت کردن به مذهب شیعه امری خوب و پسندیده است کسی به دنبال اجبار اهل سنت برای شیعه شدن ان ها نیست بلکه پیروان اسلام حقیقی یعنی مذهب شیعه این مذهب حقه رو تبلیغ میکنن اگر کسی خواست شیعه شود اگر هم نخواست نشود اجباری نیست واینکه خود رسول گرامی اسلام هم با روش های مختلف مثل مبلغ فرستادن و غیره دعوت به اسلام میکردن
مقایسه ی شما کاملا اشتباه و غیر منطبق هست،،، تشیع یک بحثه ، اسلام بحث دیگه ست…
ضمن اینکه هرگونه اثبات و ابطال باید با تکیه به ادله ی عقل و شرع باشه،، حرفهای اقای مسائلی مستدل هستند…
یا با دلیل رد کنید یا ابهامتون را به صورت سوال بپرسید یا بپذیرید ولو با سکوت. سپاس از شما