تازه ها
تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟

تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟

هواداران ترویج قمه‌زنی برای سنت جلوه دادن این عمل به بعضی از روایات استناد می‌کنند. متأسفانه تعدادی از این روایات صراحتا جعلی هستند یا تحریفی آشکار در معنای آنها صورت گرفته است.
بنده چند نمونه از این جعل‌ها و تحریفات را در کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» آورده‌ام. اما یکی از تحریفات روایی که جایش در آن کتاب خالی است، بحث استناد طرفداران قمه‌زنی به میدان رفتن عابس بن ابی شُبیب شاکری است.
در قسمتی از حکایت به میدان رفتن عابس در روز عاشورا آمده است: «ثم مشى بالسيف مصلتا نحوهم، و به ضربة على جبينه؛ سپس با شمشير كشيده به سوى آنها رفت و جای زخمى بر پيشانى داشت.» طرفداران قمه زنی از وجود جای زخم بر پیشانی عابس چنین استفاده کرده‌اند که او قبل از رفتن به میدان نبرد، رفتاری شبیه قمه‌زنی داشته و خودزنی نموده است. ولی این جای زخم هیچ ارتباطی با رفتارهای مشابه قمه‌زنی ندارد بلکه جای ضربه‌ای بوده است که سال‌ها قبل در جنگ صفين و در رویارویی و جنگ با دشمنان بر عابس وارد شده بود؛ البته برخی مثل طبری كلمه صفين را از روي عمد يا اشتباهاً انداخته‏‌اند. اما در کتاب ذخيرة الدارين این کلمه آورده شده و عبارت اینچنین بیان شده است: «ثم مضي بالسيف مصلتاً نحو القوم و به ضربة علي جبينه يوم صفين؛ عابس با شمشير كشيده به طرف سپاه دشمن رفت در حالي كه اثر ضربتي بر پيشاني‏اش از جنگ صفين مانده بود» (حائری، ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين(ع)، ص446.)
مشخص است که بیان وجود جای ضربه بر پیشانی عابس، وصفی از جنگ آوری و شجاعت او بوده است. اما خودزنی وی در آن شرایط جنگی هیچ توجیهی ندارد بلکه فایده آن برای دشمن است که نیرو و رمق او را می‌گرفت.
روایت عابس از جهت دیگری نیز مورد استناد بعضی واقع می‌شود و آن بحث لخت بودن عابس است. بعضی تعبیر «مصلتا» را حال برای عابس دانسته‌اند، و گزارش را به‌گونه‌ای معنا کرده‌اند که گویا او لخت به میدان آمده بود، ولی تعبیر مصلتا حتی اگر حال برای عابس باشد، دلالت بر لخت بودن وی ندارد زیرا فعل «أَصلَتَ» از افعالی است که به اصطلاح، برای مفعول خاص به کار می‌رود و آن مفعول، «سیف» است. در لغت عرب می‌گویند: «أصلت السیفَ: جرّده من غِمده؛ شمشیر را از غلافش به در آورد»
این نکته بسیار روشن و واضحی است که اگر کسی کمی با لغت عربی و متن عربی آشنا باشد می‌فهمد.
وقتی یک فعلی، فاعل یا مفعول خاص داشته باشد، تنها راه توسعه معنایی آن از طریق مجاز یا استعاره یا نقل شایع است.طرفداران فرضیۀ برهنه بودن عابس باید پاسخ دهند: چگونه وقتی فعل «أصلت» صرفاً برای «شمشیر» به کار می‌رود، دارند آن را برای «لباس» به کار می‌برند؟ آیا «لباس» به «سیف» تشبیه شده است؟!
پس در اینجا بهتر است “مصلتا” حال برای عابس باشد که مفعولش یعنی سیف به قرینه قبل(=بسیفه)حذف شده است، یعنی اصل جمله اینگونه بوده است: «ومشی بسیفه مُصلِتاً سیفَه» پس ترجمۀ عبارت طبق حال بودن “مصلتا” برای عابس چنین می‌شود: «او به سوی ایشان رفت در حالی که شمشیرش را برهنه کرده بود».

دلیل این معنا آن است که در فراز بعدی گزارش‌های تاریخی آمده است که عابس کلاه‌خود و زره‌ را از بدنش بیرون می‌آورد، چگونه می توانیم او را لخت بدانیم در حالی که زره بر تن داشته است، و اصولا با پوشیدن زره چرا او باید لخت باشد و پیراهن نپوشده باشد؟!(رک: تاریخ طبری، ج5، ص444.)

افزون بر این تعبیر “مصلتا” را می‌توان حال برای شمشیر نیز دانست یعنی او با شمشیر کشیده به میدان آمد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*