بعضی از طرفداران برگزاری جشنهای نهم ربیع برای اینکه دلیلی تاریخی برای این روز دست و پا کنند به جمع و تفریق در تاریخ پرداختهاند، به این صورت که با بررسی اقوال مختلف در مدت خلافت خلیفه اول و خلیفه دوم، بعضی اقوال غیر مشهور و حتی متضاد باهم را کنار هم گذاشته و با جمع و تفریق آنها به این نتیجهگیری رسیدهاند که تاریخ قتل خلیفة دوم نزدیک به ماه ربیعالاول و یا حداقل در غیر ماه ذیالحجه بوده است.
توضیح بیشتر اینکه طبق قول مشهور تاریخ نویسان خلیفه اول در جمادای دوم سال سیزدهم، پس از دو سال و سهماه و ده یا بیست روز خلافت درگذشت(رک: مسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج 4، ص 298، محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج 2، ص 612 و ابن عساكر، تاریخ مدینة دمشق، ج 28، ص 247.) تاریخ خلافت خلیفه دوم نیز در منابع تاریخی ده سال و شش ماه و چند روز ذکر شده است.( مسعودی، مروج الذهب، ج 4، ص 298) جمع این دو تاریخ نشان میدهد که تاریخ کشته شدن خلیفه دوم در اواخر ماه ذی الحجه بوده است.
با این حال طرفداران برگزاری جشنهای نهم ربیع به نقل غیر مشهوری استناد میکنند که میگوید خلیفه اول، دو سال و نیم خلافت نمود، آنها این مدت را در کنار مدتی که درباره خلافت خلیفه دوم ذکر شده است، قرار می دهند و به این نتیجهگیری میرسند که قتل خلیفه دوم در ماه ذی الحجه نبوده بلکه نزدیک به ماه ربیعالاول اتفاق افتاده است. اما بیان چند نکته در این باره لازم به نظر میرسد:
- این نقلها اگرچه بر مدت خلافت ابوبکر افزودهاند، اما در بعضی از موارد از مدت خلافت خلیفه دوم کاستهاند، افزون بر این که در بعضی از خصوصیات دیگر مانند ماه درگذشت خلیفه اول با تناقض روبرو میشوند و این نشان از عدم دقت نقل آنها دارد.
- در بیشتر این نقلها از مدت خلافت ابوبکر با تعبیر دو سال نیم(= سنتین و نصف) یاد شده است و ذکری از روزها نشده است، این نشان می دهد که این تعبیرها به صورت تقریبی و اصطلاحا به صورت گردشده بیان شدهاند، و هدف بیان مدت دقیق خلافت ابوبکر نبوده است.
- این اختلاف در نقلهای تاریخی به موضوع مدت خلافت خلیفه اول و دوم اختصاص ندارد، بلکه دربارة رحلت پیامبر مکرم اسلام و شهادت ائمه اطهار- صلوات علیهم اجمعین- نیز اختلافات فراوانی دیده میشود و نباید نقلهای غیر مشهور و متضاد را کنار هم گذاشت با تناقضات بدست آمده نقل های معتبر و دقیق را تحریف شده انگاشت. در غیر این صورت باید در تمام نقل های تاریخی تشکیک ایجاد کنیم.
- سخن گفتن از اجماع مرکب در اینجا نادرست است. زیرا قول نهمربیع هیچ استناد تاریخی ندارد و فقط در یک روایت ضعیف از طریق شیعه بیان شده است و نمیتوان در علم تاریخ با آن اجماع مرکب تشکیل داد. پس با این جمع و تفریق نادرست نیز به اثبات نهمربیع به عنوان روز قتل خلیفه دوم نمیرسیم بلکه فقط در کشته شدن خلیفه دوم در ذیالحجه تشکیک میکنیم.
حاصل سخن اینکه این افراد فقط قسمتی از استنادات تاریخی منعکس میکنند که مورد بهرهبرادری آنهاست، و فقط میان آنها به جمع و تفریق میپردازند. حتی در این منابع نیز تاریخ خلافت ابوبکر را با تاریخ مذکور برای خلافت عمر در همان کتاب جمع نمیکنند، بلکه مدت خلافت ابوبکر را از یک گزارش و مدت خلافت عمر را از گزارشی بر می گیرند!
در اینصورت این اشکال بر شما و تمامی ناقلین تاریخ وارد است که از با دانستن این تعارضات فاحش قول به ذی الحجة را بر خلاف مبانی و اصول شیعه پذیرفته اید!
درضمن برای شما دعوتنامه ای فرستادم ولیکن هنوز پاسخی دریافت ننموده ام
این نحو که شما حساب می فرمایید بنده می توانم با جمع و تفریق بعضی از گزارشهای غیر مشهور تاریخی اثبات کنم که مثلا شهادت امیرالمؤمنین در ماه رمضان نبوده است و یا این که مثلا امام حسین علیهالسلام در ماه محرم شهید نشدند، انگار شما اصلا به متن بنده توجهی نفرموده اید وگرنه مدعای خویش را تکرار نمی کردید!
بنده ضرورتی به مناظره در موضوعی که فرمودید نمی بینم، اگر نقد یا سوالی به مطالب بنده در کتاب نهم ربیع جهالتها خسارتها دارید، در اینجا بیان بفرمایید تا پاسخ آن داده شود.
“مشهور بودن” قولی رو که در مورد مدت خلافت ابوبكر گفتید ، از کجا به دست آوردید؟!
بیشتر منابع تاریخی این قول را بیان نموده اند و افزون بر آن که طرق بیشتری دارد، از جهت سند و منبع نیز معتبرتر است. فراجع ان شئت