تازه ها
وقتی جهالت مذهبی با هیجانات مذهبی عجین می شود؛ سالروز تخریب قبور ائمه بقیع در گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام مسائلی

وقتی جهالت مذهبی با هیجانات مذهبی عجین می شود؛ سالروز تخریب قبور ائمه بقیع در گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام مسائلی

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – هشتم شوال سالگرد تخريب حرم ائمه بقيع است و از اين رو گفت‌وگويي با حجت الاسلام والمسلمين مهدی مسائلی، مدرس حوزه علمیه اصفهان درباره ریشه های اقداماتی چون تخریب بارگاه بزرگان دین از سوی وهابیت، رابطه وهابیت با قدرت ها و راهکارهای عملی ممانعت از افراطی گری های این چنینی، انجام دادیم.

او با اشاره به اینکه افراط گرایی معلول دو عامل جهالت و هیجانات و تعصبات مذهبی است، گفت: پر رنگ شدن تفکر وهابیت و جذب نیرویی که بتواند اهل سنت را به سمت خود جذب کند، به واسطه این است که یک خطر درونی به اسم شیعه را پر رنگ کنند، اگر خطری به اسم شیعه مطرح نباشد، اهل سنت جذب تفکر وهابیت نمی شوند، لذا خطر تخریب قبور ائمه را برجسته قرار دهند تا شرکی که واقعی است و استکباری که قرآن کریم هشدار داده برای مسلمانان پنهان بماند و از طرفی ظواهر غیر واقعی که هیچ نقطه شرکی هم نیست، به عنوان شرک و استکبار معرفی شود.

او با بیان اینکه در میان اهل سنت و شیعیان افرادی تندرو هستند که به افراط گرایی دامن می زنند، اظهار کرد: ذهنیت های نادرستی میان اهل سنت وجود دارد و فضا هم در کشورها فضایی نیست که علمای آنها بتوانند جسارت و شجاعت پیشقدمی داشته باشند. آنقدر که رسانه ها، دولت و ملت ما روی بحث وحدت امت اسلامی تاکید دارند، دولت های اهل سنت این تاکید را ندارند و به ملت هایشان به گونه ای القا می کنند که شیعه و جمهوری اسلامی یک خطر برای شماست، اما در کشور ما هیچ وقت بیان نمی شود که اهل سنت یا سایر ملت های مسلمان برای ما یک خطر هستند از این رو بهتر است در شرایط فعلی علمای شیعه در مسیر برطرف سازی افراط گرایی اقدام کنند.

متن گفت‌وگوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمين مهدی مسائلی را می خوانید:

* با توجه به سالروز تخریب قبور ائمه اطهار در قبرستان بقیع به وسیله جریان وهابیت، به نظر شما ریشه این تخریب ها به چه زمانی باز می گردد؟ به نظر شما چه اندازه تخریب قبور ائمه در جهت اعتقادی بوده و چه اندازه در راستای محو محبت اهل بیت می باشد؟

مسائلی: افراط گرایی معلول دو عامل است، یکی جهالت و دیگری هیجانات و تعصبات مذهبی؛ در برهه ای از زمان که این دو تقویت می شوند، یا به صورت عواملی در درون خود مسلمانان وجود دارند یا عوامل خارجی که به اینها دامن می زنند، موجب می شود اتفاقاتی در دنیای اسلام بیفتد؛ اکنون هم ما شاهد تشدید همین بحث افراط گرایی در میان اهل سنت و شیعه هستیم، متاسفانه جریاناتی از ابتدا در میان کل مسلمانان از جمله اهل سنت وجود داشته که در قرن های اخیر هم موجب ایجاد حوادث ناگواری در دنیای اسلام شده است یکی از آنها همین تخریب قبور ائمه بقیع است. یکی از عواملی که موجب تقویت بنیادی ترس و هیجانات مذهبی در میان برخی اهل سنت شده، جهالت مذهبی است. عده ای از این جهالت مذهبی سوءاستفاده می کنند و آن را در راستای تحقق اهدافشان هدایت می کنند.

شاهد بودیم که در عربستان سعودی عده ای که می خواستند در حجاز به حکومت برسند از این جهالت و جریان جهالت استفاده کردند. ما اگر بخواهیم بحث تخریب قبور ائمه بقیع را به پای تمام اهل سنت و حتی علمای آنها بگذاریم، کار ناروایی انجام دادیم. در میان اهل سنت جریان های مختلفی هستند که با ساخت بارگاه و وجود بارگاه بر روی مقابر و حرم ائمه مشکلی ندارند حتی در سال های اخیر هم فتوایی از علمای الازهر بود که مخالفت با ساخت بارگاه را نهی کرده بودند و حتی برای خود بزرگان اهل سنت هم بارگاه هایی وجود دارد؛ در عراق بارگاهی برای امام شافعی، یکی از بزرگان ائمه مذهبی اهل سنت وجود دارد، بارگاه های متعددی در مصر برای اهل بیت و بزرگان خاندان رسالت وجود دارد و اهل سنت هم مشکلی با آنها نداشتند، آنچه شاهد بودیم، عکس العمل های خشن و خارج از عرف بود، بخش عمده ای از آن جهالتی است که عده ای می خواهند در راستای منافعشان آن را پر رنگ و هدایت کنند و بخشی هم هیجانات و تعصبات کور مذهبی که اگر این را صفت رفتاری بدانیم وقتی با جهالت عجین شود، رفتارهای بسیار خشن و اسفناکی را شاهد خواهیم بود.

* آیا جریان وهبایت متاثر از قدرت در کشور عربستان است یا برعکس؟ رابطه این دو مقوله چگونه است؟ در واقع جریان وهابیت به نوعی وسیله رسیدن به اهداف قدرتمندان در این کشور تبدیل شده است؟

مسائلی: افراط گرایی چارچوبی دارد که اصولا به وجود آوردندگی آن را نمی توانیم شخص خاصی بدانیم بلکه ریشه ها و عوامل دارد منتها قدرت ها، ریشه ها و عوامل را در راستای اهداف خود هدایت می کنند. ما نمی توانیم بگوییم که افراط گرایی را قدرت ها به وجود می آوردند وقتی قدرت ها این افراط گرایی ها را می بینند، سعی می کنند آن را به نحوی با دست های پیدا و پنهان خود هدایت کنند و اصطلاحا این حیوان غیر قابل کنترل را رام کنند، اکنون آمریکا و عربستان می دانند که اگر جریان داعش به مرزهای این کشورها برسد، دشمنی برای آنها محسوب می شود و خطرهای افراط گرایی را برای خودشان هم می بینند، اما سعی می کنند از کسانی که می توانند در این جریانات افراط گرایی نفوذ کنند و افراط گرایی را در اختیار قدرت ها قرار دهند، در راه محکم کردن جایگاه خودشان و حذف مخالفانشان استفاده کنند.

در قرن های اخیر به خصوص در حکومت اخیر عربستان شاهد بودیم افرادی برای شکل گیری قدرت در این کشور از افراط گرایی استفاده کردند تا مخالفان خود را در منطقه حجاز از بین ببرند و حکومت را یکدست کنند و با انگیزه های مذهبی مخالفان سیاسی خود را حذف کنند. اکنون همین مساله را در عراق شاهد هستیم، پادشاهان و شاهزاده های عربستان زیاد عرق دینی و مذهبی ندارند، اما برای اینکه بتوانند در مقابل مخالفان سیاسی خود در منطقه مخصوصا جمهوری اسلامی و کسانی که با جمهوری اسلامی هم رای و هم مسیر هستند، مقاومت داشته باشند، از انگیزه های مذهبی استفاده می کنند تا در مقابل جریان مقاومت اسلامی در منطقه ایستادگی کنند. برای همه مبرهن و واضح است که شاهزاده های سعودی هیچ تعلق مذهبی خاصی هم ندارند و خیلی از کارهای مذهبی آنها جنبه نمایشی دارد، بارها ثابت شده اینها وقتی به کشورهای غربی می روند، رفتارهایی دارند که از شأن یک مسلمان خارج است، ثروت های خود را در راه های لاابالی گری مصرف می کنند، بر روی بسیاری از  کمپانی هایی که نمی توانیم نام اسلامی بر آنها بگذاریم، سرمایه گذاری کردند، در واقع از این جریان و انگیزه های مذهبی استفاده می کنند که مخالفان سیاسی خود را حذف کنند. در شکل گیری حکومت در پادشاهی عربستان هم شاهد بودیم که سعی کردند افراط گرایی را رام کنند، علمایی که در این جریان افراط گرا نفوذ دارند را شاخص کردند و رایزنی کردند که حکومت دینی از آن شما باشد و حکومت سیاسی از آن ما، و در نهایت به کمک آنها مخالفان سیاسی خود در منطقه عربستان را حذف کردند.

* آنچه جریان وهابیت را نگران می کند چیست؟ آیا از قدرت گرفتن شیعیان و محبوبیت آنان احساس خطر می کنند؟ در واقع فکر می کنند با تخریب مقدسات شیعیان می توانند از گسترش تفکر شیعی جلوگیری کنند؟

مسائلی: پر رنگ شدن تفکر وهابیت و جذب نیرویی که بتواند اهل سنت را به سمت خود جذب کند، به واسطه این است که یک خطر درونی به اسم شیعه را پر رنگ کند، اگر خطری به اسم شیعه مطرح نباشد، اهل سنت جذب این تفکر نمی شوند، از این جهت باید کمی در این مسایل شبهه ایجاد کنند و خطر شیعه را پر رنگ کنند، خطر تخریب قبور ائمه را برجسته قرار دهند تا شرکی که واقعی است و استکباری که قرآن کریم هشدار داده برای مسلمانان پنهان بماند و از طرفی ظواهر غیر واقعی که هیچ نقطه شرکی هم نیست، به عنوان شرک و استکبار معرفی شود؛ به عبارت دیگر قبور ائمه به عنوان استکبار معرفی شود و استکبار واقعی که آمریکا و صهیونیست بین الملل هستند به فراموشی سپرده شوند، حیات افراط گرایی به این است که یک دشمن درونی مثل شیعه برای اهل سنت معرفی شود و مسلمانان به درگیری های مذهبی مشغول شوند. البته انصاف این است که از این طرف هم مطرح کنیم که عده ای در شیعه هم هستند که حیاتشان در افراط گرایی به این است که جنگ شیعه و سنی راه بیاندازند و اهل سنت را به عنوان خطر شماره یک معرفی کنند و از این طرف رفتارهای شنیعی انجام می دهند و تمام اهل سنت را به عنوان وهابیت می شناسانند و به شیعیان اینگونه القا می کنند که تمام اهل سنتی که هستند، اندیشه های نادرست وهابیت دارند در حالی که وهابیت در میان اهل سنت جریان خاصی است و نفوذ آن به واسطه همین است که افراط گرایی در شیعه و رفتارهای نامناسب و موهن در شیعه نشان داده شود تا آنها هم بتوانند اهل سنت را متقاعد کنند که شیعه فرقه ای نادرست و رفتارش خلاف اسلام است.

* در دنیای اسلام به لحاظ فکری روش ها و اعتقادات گوناگونی وجود دارد چگونه می توان برخی از این تفکرات تندروانه را تعدیل کرد؟ در واقع با چه روش هایی می توان گروه هایی که از روش های افراط گونه استفاده می کنند را ترغیب به همزیستی و مدارا با دیگر تفکرات نمود؟

مسائلی: اگر ما بخواهیم به عنوان یک جامعه مذهبی شیعه، مستقیما وارد عمل شویم و در مقابل افراط گرایی اهل سنت مقابله ای داشته باشیم، توفیق چندانی نخواهیم داشت. برای اینکه افراط گرایی که بعضا در اهل سنت دیده می شود تعدیل شود و اهل سنت به جریان اعتدالی که وجود دارد، برگردد، لازم است وحدت بین امت اسلامی بیشتر شود به این معنا که علمای شیعه با علمای معتدل اهل سنت روابط بیشتری برقرار کنند و سوء تفاهمات در میان کسانی که قابل گفت‌وگو هستند، برطرف شود و از میان اهل سنت به مقابله با افراط گرایی اقدام کنند و جریانی در مقابل این افراط گرایی از خود اهل سنت به وجود بیاید. ما شیعه هستیم گاهی افراط گرایی هایی در میان خودمان و افرادی که چندان پایبند به قواعد مذهبی نیستند را می بینیم، حال اگر یک سنی بخواهد آنها را توجیه و ارشاد کند که از افراط گرایی دست بردارند، توفیق چندانی نخواهد داشت بلکه موجب می شود که آنها شدت بیشتری در رفتار خود داشته باشند، ما می توانیم شیعیان افراطی را تعدیل کنیم و به راه صحیح هدایت کنیم. از میان اهل سنت هم باید از خود اهل سنت در مقابل این افراط گرایی ایستادگی کنند، علمای اهل سنت فتاوایی در مقابل فتوای تکفیری ها بدهند و تکفیری ها را باطل کنند، راهی که ما می توانیم به این اقدام کمک کنیم، این است که با علمای اهل سنت تعامل داشته باشیم و این زمینه را فراهم کنیم که علمای اهل سنت بتوانند جسارت داشته باشند، شجاعت به خرج دهند و فتوایی در مقابل فتوای افراط گرایان صادر کنند.

گاهی اوقات شرایط مذهبی در میان اهل سنت به گونه ای فضای هیجانی دارد که علمای معتدل اهل سنت هم نمی توانند انکار و ردی بر بعضی از فتاوای وهابیت داشته باشند چون رفتارهای ناشایستی در مقابل توهین به صحابه پیامبر یا زنان پیامبر صادر شده و برخی علمای شیعه موضع گیری صریح و سریعی پیرامون این قضیه نداشتند به همین دلایل زمینه در میان اهل سنت فراهم نیست که علمای اهل سنت بیایند در مورد شیعه کلمات ترغیبی و وحدت انگیزی را بیان کنند، مجبور می شوند که سکوت اختیار کنند، علمایی از اهل سنت که آگاه هستند هم اگر موضع گیری کنند و از شیعه در مقام متن شیعه و اتحاد بین مسلمانان برآیند و جملاتی را بگویند، اهل سنتی که عوام هستند و چشمشان به رسانه های تفرقه افکنی است که می خواهند در میان اهل سنت جو دشمنی را به وجود بیاورند، آنها هم موضع گیری نمی کنند و سکوت می کنند.

راهی که برای کنترل افراط گرایی وجود دارد، افزایش و گسترش تعامل هاست. به عنوان مثال آیت الله بروجردی نماینده ای را به الازهر فرستادند و گفت‌وگوها و نامه هایی با شیوخ الازهر داشتند حتی نامه هایی به حجاز فرستادند و با پادشاه و علمای اهل سنت عربستان گفت‌وگوهایی داشتند، همین نامه ها، مکاتبات و نماینده ها موجب شد که بسیاری از سوء تفاهمات برطرف شود؛ در آن زمان شاهد صدور فتوای شیخ شلتوت بودیم که مذهب جعفری را در کنار سایر مذاهب اهل سنت به رسمیت شناخت و هنوز هم این فتواها برای عده ای غیر قابل هضم است. زمینه مساعدی که به وجود آمد، موجب شد که فتواهایی از بزرگترین مقامات اهل سنت در مقام برطرف شدن سوء تفاهمات افراط گرایی در آن زمان صادر شود؛ متاسفانه بعد از آقای بروجردی این روند ادامه پیدا نکرد، کم کم فاصله ها میان شیعه و اهل سنت بیشتر شد، فضا برای کسانی که به فکر تفرقه و رشد افراط گرایی بودند، فراهم شد و آنها توانستند القائات باطل و شیطانی خود را در مورد شیعه و مناسک و شعائر مذهبی به خورد اهل سنت دهند و آنها را به گونه ای دیگر تبدیل کنند؛ امروز حتی بسیاری از علمای اهل سنت دید درستی نسبت به شیعه ندارند و دیدشان القائات باطلی است که عده ای تفرقه افکن به آنها تزریق کردند؛ جهالتی که در میان این گروه وجود دارد با هیجانات مذهبی عجین و موجب بروز رفتارهای خشن و خارج از عرف می شود.

* اشاره کردید در شرایط فعلی راهکار های عملی برای تبادل نظر و اندیشه میان جریانات فکری که بعضا مخالف و معاند یکدیگر هم هستند، وجود ندارد. چرا راهکاری که آیت الله بروجردی در زمان حیات خود استفاده کردند و مثمر ثمر هم واقع شد، ادامه پیدا نکرد؟ امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگری گرفتار افراط گرایی شده و شاید به راهکارهایی این چنینی بیش از هر زمان دیگری نیازمند باشیم.

مسائلی: بعضی از شیعیان وجود دارند که رشد خود را به حذف اندیشه مقابل می دانند و در میان اهل سنت هم عده ای هستند که رشد اندیشه خود را به حذف اندیشه شیعه می دانند در حالی که ما برای ارتقای معارف خود و رشد پیدا کردن، نیازی نیست که بخواهیم اندیشه های اهل سنت را حذف کنیم بلکه باید اندیشه خودمان را به صورت واضح بیان کنیم، موارد اصطلاحی را در جایگاه علمی آن بیان کنیم و روشی که اهل بیت در آن گام بر می داشتند را پیش بگیریم، اهل بیت نظرات و اندیشه های خود را بیان می کردند، با تمام مذاهب اسلامی گفت‌وگو داشتند، تمام اندیشه ها از محضر ائمه استفاده می کردند و ائمه ضمن اینکه صریح اندیشه های خود را می گفتند، فضای دشمنی و تعارض را نقد می کردند؛ اما متاسفانه این ذهنیت در میان برخی از شیعیان وجود ندارد، آیت الله بروجردی دید بازی داشتند و شخصیت آیت الله بروجردی و بزرگان از این دست خود یک وجود نعمت گونه ای برای دنیای اسلام است.

بحثی بعد از انقلاب پیش آمد و شاید به خود مذاهب اسلامی سروکار چندانی نداشت، بحث های سیاسی بود. دشمنان برای اینکه جلوی نفوذ اندیشه های انقلابی جمهوری اسلامی ایران در میان سایر مسلمانان و حتی مستضعفین و آزادی خواهان جهان بگیرند، اندیشه هایی که امام آنها را به عنوان اندیشه های اسلامی و انسانی معرفی می کرد نه اندیشه های شیعی، حتی به عنوان آزادی خواهی مردم جهان و مستضعفین جهان معرفی می کرد نه اندیشه یک مذهب و دین خاص، موانعی را به وجود آوردند و موانعی را هم پر رنگ کردند. بحث عجم و عرب را پر رنگ کردند که صدام در این زمینه ماموریت خاصی داشت که بیاید عرب ها را ترغیب کند، حس ناسیونالیستی آنها را در مقابل ایران به عنوان عجم و ایرانی و فارس برانگیزد تا اینها بیایند بحث ناسیونالیستی را پر رنگ کنند و مانعی را در مقابل اندیشه های انسانی – اسلامی جمهوری اسلامی به وجود بیاورند.

یکی دیگر از موانع که آنها با استفاده از آن جلوی اندیشه های انقلاب اسلامی را بگیرند، اندیشه های مذهبی بود که عربستان سعودی و بعضی از دولت های دست نشانده و تحت نفوذ استکبار ماموریت داشتند که اقدامات مذهبی را پر رنگ کنند و بگویند که جمهوری اسلامی انقلابی شیعی است، نام شیعه بر روی آن هست و اگر می خواهد در کشورهای شما نفوذ کند و این تفکرات را انتقال دهد در واقع می خواهد با اهل سنت مخالفت کند و می خواهد برای شما تغییر مذهب ایجاد کند. این مانع در حقیقت یکی از مواردی بود که ناخواسته در مقابل ما به وجود آمد و همچنان هم وجود دارد؛ موانعی که حتی اگر می خواهیم تعاملی با علمای اهل سنت داشته باشیم، موجب می شود که آنها بدبینانه اقدام کنند یا دست رد به دست دعوت علمای کشور ما بزنند.

* لازم است علمای شیعه پیشقدم شوند؟

مسائلی: ذهنیت های نادرستی میان اهل سنت وجود دارد و فضا هم در کشورها فضایی نیست که علمای آنها بتوانند جسارت و شجاعت پیشقدمی داشته باشند. آنقدر که رسانه ها، دولت و ملت ما روی بحث وحدت امت اسلامی تاکید دارند، دولت های اهل سنت این تاکید را ندارند و به ملت هایشان به گونه ای القا می کنند که شیعه و جمهوری اسلامی یک خطر برای شماست، اما در کشور ما هیچ وقت بیان نمی شود که اهل سنت یا سایر ملت های مسلمان برای ما یک خطر هستند.

فضا در میان کشورهای سنی به صورتی است که علمای سنی روشن بین و طرفدار وحدت هم حتی از سفر کردن به جمهوری اسلامی ترس و رعب دارند چون پس از بازگشت عکس العمل های بسیار خشنی را در کشورهایشان می بینند به همین دلیل در کنفرانس اسلامی که در ایران برگزار می شود علمای مشخصی شرکت می کنند و بسیاری از علما شرکت نمی کنند. یک راهکاری که من در نظرم بوده و بر آن بسیار تاکید دارم این است که ما خودمان پیشقدم شویم البته سختی های زیادی هم دارد، باید سعی کنیم کنفرانس های وحدت اسلامی را در کشورهای دیگر نیز برگزار کنیم، کشورهایی که نگاه بدبینانه نسبت به آنها وجود ندارد و سعی کنیم نزدیکی را میان علمای معتدل شیعه و سنی بیشتر کنیم که از هر دو جهت در مقابل افراط گرایی قدم بردارند و در حقیقت با افراط گرایی مبارزه کنند.

* به نظر شما چرا نهادهای بین المللی در تخریب اماکن مقدس و تاریخی به نوعی سکوت می کنند و این اقدامات را محکوم نمی نمایند؟ فکر نمی کنید به هر حال فشار مجامع جهانی می تواند اثر گذار باشد؟

مسائلی: اولویت هایی که مجامع بین المللی برای خودشان تعریف کردند، علی رغم اینکه گفته می شود انسانی است، اما سیاسی است به عبارت دیگر آنها بیشتر منافع خود و غرب را اولویت قرار می دهند؛ این مساله را در مورد یمن، میانمار و سایر کشورها شاهد هستیم، اگر اتفاقاتی که امروز در این کشورها می افتد، در جاهای دیگر اتفاق می افتد، صدای نهادهای بین المللی بسیار بلندتر و موضع گیری های آنها بسیار صریح تر بود.

از طرف دیگر ما که مطالب را مقداری درون مذهبی و درون دینی می کنیم، آنها در این مقوله ها ورود پیدا نمی کنند. ما باید ائمه و مطالب دینی خودمان را جهانی کنیم، انگیزه ها را برای موضع گرفتن بیشتر کنیم حتی در مقابل همین تخریب قبور نظری در ذهنم بوده که بسیار هم گفتم و آن این است که اهل سنت را بیشتر با ائمه اطهار آشنا کنیم که اگر حادثه ای از این دست به وجود آمد، خود اهل سنت موضع بگیرند و تنها شیعه موضع نگیرد، ما ائمه را به عنوان یک پیشوایان مذهبی صرفا با عقاید خاصی که نسبت به ائمه خود داریم، معرفی کردیم و اهل سنت را چندان با اهل بیت آشنا نکردیم؛ اگر اهل بیت را نه به دید مذهبی که خود شیعه دارد بلکه با دیدی که اهل سنت به ائمه اطهار دارند، معرفی کنیم مسلما خود اهل سنت در مقابل هتک حرمت و جسارت به ائمه ایستادگی می کنند و موضع می گیرند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*